نام احمد بلند بادا نامی که به هستی بلندی بخشید.
نامی که نردبان آسمان بود، بال پرواز.
نامی که انسان خاکی را بَرمیکنَد و به والاییها، برتریها و به آسمان برمیکشاند.
احمد، هدیۀ خدا بود به انسان، راه روشن در زمین و راه شیری در آسمان.
انسان ناگزیر بود با براق احمد، بیابانها و صحراها را درنوردد و با زورق او، دل دریاها را بشکافد و با بالهای نیرومند او، دل آسمانها را.
ظلمت، بی نور او شکسته نمیشد. انسان در هر کجا که بود و با هر ظلمتی روبهرو، باید به این نام میآویخت و از آتش جاودانۀ کوی او قبسی برمیگرفت و به رویارویی با ظلمت برمیخاست و دنیای خود را روشن میکرد و از تاریکیهای به روی هم انباشته بهدرمیآمد.
احمدیه، تلاش میورزد، با بضاعت مُزجات، در پرتو این نام سر سوده به آسمان، حرکت کند و به حصن حصین کلمۀ «لا اله الا الله» بار یابد که پارۀ تن او در نیشابور، نسیمی از آن را به سینههای ما ایرانیان وزاند و نمایاند، چسان باید به این دژ بار یافت، تا از عذاب الهی در امان ماند.
راه ورود به این دژِ سر به آسمان سوده، به روی هیچکس چهره نمیگشاید، مگر هوشمندانه و همهسونگرانه در پرتو کسانی قرار بگیرد که نور وحی، دمادم بر بلندای سینۀ آنان پرتوافشانی میکند و راه مینمایاند، اهل بیت نبوت (ع) که در هر دورهای یکی از آنان رایَت وحی برافرازد و مشعل وحی را برمیفروزد.
احمدیه، ردّ این نگاه را رصد میکند و هر رویداد و پدیدهای را با این نگاه زلال و آسمانی میسنجد و به آن بر میگرداند، اگر سازواری داشت، با جان میپذیرد و گرنه از آن روی برمیگرداند.